خاطرات اولین روزهای سال 92
سلام عزیز مامان
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که امسال رو با عروسی شروع کردیم(عروسی مینا جون و هادی عزیز)
آخه میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست
دو روز مونده به تحویل سال رفتیم بناب خونه حاجی بابا و از همون روز روز همش خونه خاله ها و دایی ها
دعوت بودیم خیلی خوش گدشت
شما هم که اینقدر طرفدار داشتی اونجا که حسابی شیطنت کردی و ...
البته چند روزه برگشتیم خونه و دلتنگی تو رو خیلی اذیت میکنه
کمی هم کسالت داری که فکر کنم آلرژی باشه
امیدوارم سال خوبی برا هممون باشه عشقم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی