امیرحسامامیرحسام، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

امیر حسام

بدون عنوان

سلام طلای مامان امروز اصلا حالم خوب نیس یه مشکلی پیش اومده که بهم ریخته مامانت رو منو ببخش نتونستم باهات بازی کنم بابایی امروز برات شیشه سرلاک خوری خریده انشالا که بتونی خوب غذا بخوری داستان چشم گریان مرا از شب بپرس  
16 خرداد 1390

بدون عنوان

سلام جیگر مامان حرکت جالب امروزت این بود که به کمک راحتی خودت رو به زور بلند کردی بعد از چند قدم خودت رو رسوندی به لپ تاب و دو دستی کوبیدی روش امروز فقط شیر خوردی و غذا هیچی! امشب با مادر خوندت و ملیکا طلا و باباییش رفتیم لب دریاو مادر خوندت گفت امیرم چقدر لاغر شد الان هم بابایی داره شما رو میخوابونه و من با وجود خستگی دارم وبلاگت رو به روز می کنم مرسی از دوستانی که به ما لطف دارن ...
16 خرداد 1390

ییلاق عمو سلمان

سلام  عسل مامان پریروز من و بابایی به همراهی پسر گلمون رفتیم ییلاق عمو سلمان تو فیروزکوه ولی چه بلایی که شما سر ما نیاوردی مرتب گریه میکردی و به خاطر سر و صدای بچه های شیطون اصلا نخوابیدی شیر و غذا هم که به خاطر تغییر آب و هوا لب نزدی این سفر کوتاه تجربه خوبی بود از عمو سلمان هم به خاطر دعوت پسر گلم ممنون   ...
14 خرداد 1390

عسل مامان

سلام نی نی امشب بابا اداره اس و من شما رو خوابوندم(البته با زحمت چون ساعت خوابت بهم خورده) تصمیم دارم اگه عمری باشه هر روز شما رو تو وبلاگت انتقال بدم تا وقتی بزرگ شدی از خوندنش لذت ببری امیر حسام شما 8 ماه و 6 روزته و امروز جالب ترین حرکتت دویدن با هیجانت با رورواک تو حیاگ بود جدیدا فوق العاده کم غذا شدی شیر هم کم میخوری اگه نی نی های دیگه وبلاگ امیرم رو میخونن لطفا ما رو تو مسائلی که به وجود میاد راهنمایی کنن  مثل همین کم اشتهایی امیرم
12 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیر حسام می باشد