سلام طلای مامان امروز اصلا حالم خوب نیس یه مشکلی پیش اومده که بهم ریخته مامانت رو منو ببخش نتونستم باهات بازی کنم بابایی امروز برات شیشه سرلاک خوری خریده انشالا که بتونی خوب غذا بخوری داستان چشم گریان مرا از شب بپرس
سلام جیگر مامان حرکت جالب امروزت این بود که به کمک راحتی خودت رو به زور بلند کردی بعد از چند قدم خودت رو رسوندی به لپ تاب و دو دستی کوبیدی روش امروز فقط شیر خوردی و غذا هیچی! امشب با مادر خوندت و ملیکا طلا و باباییش رفتیم لب دریاو مادر خوندت گفت امیرم چقدر لاغر شد الان هم بابایی داره شما رو میخوابونه و من با وجود خستگی دارم وبلاگت رو به روز می کنم مرسی از دوستانی که به ما لطف دارن ...
سلام عسل مامان پریروز من و بابایی به همراهی پسر گلمون رفتیم ییلاق عمو سلمان تو فیروزکوه ولی چه بلایی که شما سر ما نیاوردی مرتب گریه میکردی و به خاطر سر و صدای بچه های شیطون اصلا نخوابیدی شیر و غذا هم که به خاطر تغییر آب و هوا لب نزدی این سفر کوتاه تجربه خوبی بود از عمو سلمان هم به خاطر دعوت پسر گلم ممنون ...
سلام نی نی امشب بابا اداره اس و من شما رو خوابوندم(البته با زحمت چون ساعت خوابت بهم خورده) تصمیم دارم اگه عمری باشه هر روز شما رو تو وبلاگت انتقال بدم تا وقتی بزرگ شدی از خوندنش لذت ببری امیر حسام شما 8 ماه و 6 روزته و امروز جالب ترین حرکتت دویدن با هیجانت با رورواک تو حیاگ بود جدیدا فوق العاده کم غذا شدی شیر هم کم میخوری اگه نی نی های دیگه وبلاگ امیرم رو میخونن لطفا ما رو تو مسائلی که به وجود میاد راهنمایی کنن مثل همین کم اشتهایی امیرم