امیرحسامامیرحسام، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

امیر حسام

حرفهای درگوشی

سلام عسلم مامانی این روزها میره سر کار  و کمتر میتونه بیاد وبت رو به روز کنه گلم شما فعلا پیش مادر جون میمونی شاید یه چند ساعتی بذارمت مهد البته اگه هزینش زیاد گرون نشه آخه میدونی قبض گازمون اومده ٤٩٢٤٠٠تومن دست آقای احمدی نژاد درد نکنه آخه خیلی به فکر ماها که قشر متوسط جامعه ایم هست! بی خیال بابا راستی خیلی بهتر شدی ها دندونه نیشت هم در اومد الانم از گرما داری  له له میزنی ولی مامانی نمیتونیم کولر روشن کنیم به خاطر قبض برق! بهرحال بدون که روزگارمون داره چه جوری ... خیلی دوستت دارم ها فقط به خاطر شما میرم سر کار تا بتونم حداقل چیزها رو برات فراهم کنم انشاالله ...
20 تير 1390

باز هم دکتر

سلام گلم باز هم دکتر رفتیم یه عالمه قطره و شربت و... وتوصیه! دیشب تا صبح بیدار بودی بس که دماغت کیپ بود بابایی هم که قربونش بشم شبکاره و ما همیشه تنهاییم نی نی خوب شو دیگه... امروز یه حرکت جدید داشتی وقتی وسیله ها رو میگیری و بلند میشی یاد گرفتی چطور بشی شیطون بلا اول دستت رو میذاری رو زمین بعد خودت رو ول میکنی قربونت بشه مامان دوستت دارم یه دنیا
14 تير 1390

امیر کلافه

سلام گل مامان الان که خوابیدی خیلی دلم برات تنگیده بابایی شب کاره و من و شما تنهاییم نمیدونم چرا اینقدر کلافه ای و دوس نداری چیزی بخوری همش وسیله های خونه رو میگیری و بلند میشی بعضی وقتها هم دستاتو ول میکنی و با کله میخوری زمین و... تو خونه خیلی کلافه ای دوس داری بری بیرون یه دنیا دوستت دارم
11 تير 1390

یه چیزی مثل برفک

سلام امیر مامان باز هم درگیر بودی ایندفعه با تب دیشب شدید تب کردی و دهنت هم زخمهای سفیدی مثل برفک زده امروز بردیمت دکتر وگفت ویروسیه جیگرم زودی خوب شودیگه آخه دوس ندارم بی حال ببینمت
10 تير 1390

تب

سلام طلام امروز اصلا حالت خوب نبود وغروب تب کردی بهت قطره دادم امیدوارم به خاطر دندون درآوردنت باشه امروز بعداز ظهر مهمان داشتیم شما خسته شدی و بابایی داره شما رو میخوابونه امیرم هنوزم استرس تصمیم گیری در مورد خونه رو دارم تو رو خدا مریض نشو آخه مامانی دست تنهاس دوستت دارم
8 تير 1390

مسکن مهر

سلام قشنگ مامان خدا روشکر حالت بهتر شده  و از اسهال خبری نیست امروز من شما و بابایی رفتیم دنبال مسکن مهر ولی خورد تو سرخوشیمون آخه افتضاح بود ١١٢ واحد!مثل یه اردوگاه اینه فرق زندگی ما با اعیان و اشراف که ... بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده! خیلی دوس داشتم خودمون خونه داشتیم و شما یه اتاق داشتی و من اتاقت رو اونجوری که همیشه تو دلم بود تزیین میکردم میدونم این اتفاق کی میافته ولی مامانی الان خیلی ناراحته ...
7 تير 1390

حساسیت

سلام طلای مامان شما خوابیدی و من خیلی خسته ام مثل همیشه تنهارفتیم دکتر وبابایی با ما نبود شاید اونقدرا همبراش مهم نیس که ... بی خیال دکتر شیرت روعوض کرد چون به پروتئین گاوی حساسیت دادی دیگه نمیدونم تا کی لاکتوز تعطیل شد خیلی خسته ناراحتم و شدیدا احساس تنهایی میکنم
4 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیر حسام می باشد