امیرحسامامیرحسام، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

امیر حسام

بدون عنوان

سلام گل پسرم بابایی بهم زنگ زد و گفت پشت سرم خیلی گریه کردی حالم گرفته شد اولین کلمه رو با موفقیت یاد گرفتی یعنی خوندن کلمه مامان رو امروز اگه بابابی همت کنه نوبت کلمه بابا اس از خدا میخوام همیشه سالم و شاد باشی دوستت دارم یه دنیا ...
1 آذر 1391

بدون عنوان

سلام عسلم خیلی ذوق دارم کارم تموم بشه و زود بیام خونه پیشت آخه امروز یه پک تراشه های الماس کادو گرفتی دوس دارم زودتر شروع کنم به یاد دادن این مجموعه به عسل مامان دو سه روز حالت زیاد مساعد نیست آخه سرما خوردی دیشب هم که دوباره پوشک بستم تا شب جیش نکنی شاید کارم اشتباه بود ولی خیلی خسته بودم ممکن بد نتونم بیدار بشم و تو جات خراب کاری کنی خیلی دوستت دارم طلام ...
28 آبان 1391

بدون عنوان

سلام عسلک من امروز رفته بودم بانک ملت که اینترنت بانکم رو فعال کنم تو راه برگشت گفتم برات چندجلد کتاب بخرم یه کتاب لالایی یه کتاب شعر و یه کتاب هوش الان که من سر کارم عسلم پیش بابایی تو خونمونی آخه مادر جون امروز کار داشت خیلی شیرین شدی امیرم خیلی هم بازیگوش و شیطون دوستت دارم قلبم
27 آبان 1391

بدون عنوان

سلام پسر گلم حسابی با شیطونیات همه رو کلافه کردی البته من و بابایی حسابی لذت میبریم امروز یه سی دی کادو گرفتیم اگه گفتی چیه؟! اشعار سهراب سپهری با صدای دلنشین خسرو شکیبا مبارکت باشه دوستت دارم یه دنیا    
20 آبان 1391

شیشه شیر امیر

امیر جونم امرو. خیلی غر .زدی و حسابی بابایی رو خسته کردی فکر کنم به خاطر اینه که دارم از شیر میگیرمت البته از شیشه شیر خیلی دوستت دارم شیشه شیرت رو قایم کردیم و بهت میگیم هاپو برده ...
25 مهر 1391

شبی ...

عسل مامان سلام دیشب اولین شبی بودکه بدون مای بی بی خوابیدی آخه داری مرد میشی کم مونده به تولد دو سالگیت امشب تصمیم دارم شیشه شیر بهت ندم دوس دارم با مامان همکاری کنی و اذیتم نکنی دوستت دارم یه دنیا
23 مهر 1391

بدون عنوان

خیلی دوستت دارم جیگرمی عسلمی نانازمی نیازمی بابا ماما الو و بای بای کلماتیه که روزی هزار بار میگی خیلی بامزه شدی پنج تا دندون داری سه تا بالا دوتا پایین منو بابایی و پدر خوندتو گاز میگیری فکر کنم سحری بابایی ته گرفت!بای بای
15 مرداد 1390

بدون عنوان

سلام گل مامان اوضاع و احوالت خوبه ماشالا خیلی شیطون شدی کلی مادرجون جون رو  اذیت میکنی و من که از سر کار برمیگردم کلی غر میزنه احتمالا بذارمت مهد شاید اینطوری بهتر باشه جمعه قبل بردیمت دریا کلی با بابایی شنا کردی خیلی بهت خوش گذشت دوستت دارم
7 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیر حسام می باشد